13

ماجرای تجاوز وحشیانه راننده تاکسی مدارس به دختران در ماشین

ماجرای تجاوز وحشیانه راننده تاکسی مدارس به دختران در ماشین
با ماجرای مردی همراه می‌شویم که به نیت شیطان صفتانه به دختران مدارس تجاوز کرد در ادامه می توانید با ماجرای تجاوز وحشیانه راننده تاکسی مدارس به دختران در ماشین تالاب را دنبال نمایید.

تجاوز به دختران , تحقیقات از مردی که به‌عنوان راننده سرویس مدرسه، دختران مدرسه‌اي را می‌ربود و مورد آزار قرار می‌داد همان‌ گونه ادامه دارد. این در حالی هست که تعداد شاکیان او بیشتر شده هست.

 

به گزارش تالاب این متهم ۲۸ساله که «ابوالفضل – م» نام دارد مردی متاهل و پدر یک دختر هست. او با شکایت والدین دختربچه‌اي که در خیابان یوسف‌آباد ربوده شده بود، دستگیر شد و اعتراف کرد با مشاهده دختربچه جلو رفت و ادعا کرد او به‌جای سرویس همیشگی دنبالش آمده هست؛ به این ترتیب دختر را سوار ماشین کرد و مورد آزار جنسی قرار داد.

 

 

متهم بعد از دستگیری اعتراف کرد اینکار را درسال‌هاي قبل نیز انجام داده هست. در مجموع پنج‌نفر از شاکیان این مرد شناسایی شدند اما با انتشار خبر دستگیری متهم تعدادی دیگر نیز با مراجعه به اداره شانزدهم پلیس آگاهی علیه این جوان شکایت و وی را شناسایی کردند.  شکات اخیر در اظهارات نمونه ‌عنوان کردند متهم انها را تحت عنوان سرویس مدرسه فریب داد و بعد از این که سوار ماشین وی شدند مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.

 

 

یکی از قربانیان در اظهاراتش به‌کارآگاهان گفت: «ساعت هفت صبح روز حادثه از منزل بیرون آمدم و چشم براه سرویس مدرسه بودم که ماشین پژو ۴۰۵ نقره‌اي‌رنگی به من نزدیک شد و راننده‌اش گفت سرویس مدرسه هست. به گزارش تالاب من نیز به تصور این که سرویس مدرسه عوض شده، در صندلی عقب ماشین نشستم اما راننده به‌جای حرکت به سوی مدرسه، بطرف خیابان مرزداران حرکت کرد ودر خیابانی خلوت مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و پس ازآن، با سیلی محکمی که به‌ صورتم زد مرا در خیابان پیاده کرد و از محل دور شد.»

 

ماجرای تجاوز وحشیانه راننده تاکسی مدارس به دختران در ماشین

دختربچه ۱۱ساله‌اي که حتی با حضور والدینش و کارآگاهان پلیس آگاهی از نزدیک‌شدن به متهم می ترسید، پس از شناسایی این مرد در اظهاراتش به‌کارآگاهان گفت: «ساعت ۶:۳۵ از منزل بیرون آمدم و ۱۰ دقیقه چشم براه سرویس مدرسه ماندم تا این که اتومبیل پژو ۴۰۵ نقره‌اي‌رنگی که راننده آن پسر جوانی بود به من نزدیک شد و گفت:

 

 

«از طرف سرویس مدرسه هستم.» من چون سرویس پنج دقیقه دیر کرده بود، به او اطمینان ‌کردم و سوار ماشین پژو شدم, اما ناگهان راننده تغییر مسیر داد و به حوالی امیرآباد – شهرک والفجر رفت. او گفت می خواهد یکیدیگر از شاگردان مدرسه را سوار کند. وقتی به دیرشدن مدرسه انتقاد کردم، راننده به بهانه پنچرشدن لاستیک توقف کرد و از ماشین پیاده شد. نیت داشتم از ماشین پیاده شوم که متوجه شدم, در از داخل باز نمی شود، در همین زمان راننده با چاقو، در عقب ماشین را باز کرد و مرا مورد آزار قرار داد.»  

 

 

سرهنگ آریا حاجی‌زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران درمورد این پرونده گفت: «با مراجعه تعداد دیگری از شکات اخیر به اداره شانزدهم پلیس آگاهی و شناسایی متهم از طریق انها و همینطور اعترافات اخیر متهم و احتمال ارتکاب جرایم نمونه از طریق وی، مجوز انتشار بدون پوشش عکس این شخص از سوی بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران صادر شده هست.

 

 

سایت تالاب از کلیه شکات که فرزندان انها قربانی اقدامات مجرمانه متهم شده‌اند تقاضای و دعوت میشود تا ضمن اطمینان به پلیس، به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در خیابان همبستگی اسلامی مراجعه و اقدام به پروژه شکایت کنند.»

ماجرای تجاوز وحشیانه راننده تاکسی مدارس به دختران در ماشین

گفتگو با متهم

 

با چه انگیزه‌اي آزار دختران مدرسه‌اي را آغاز کردی؟
همسرم باردار بودو نمی‌توانستم با او تماس برقرار کنم. نخستین‌بار که اینکار را کردم ساعت هفت‌صبح داشتم به محل کارم می‌رفتم دیدم دختری مدرسه‌اي گوشه خیابان ایستاده هست. ترمز کردم و گفتم سرویس مدرسه‌اش خراب شده و من امروز به‌جای او آمده‌ام. آن دختر هم سوار شد و من که مسیر را تقریباً می‌شناختم وی را به یکجای خلوت بردم و آزار دادم.

 

 انگیزه‌ات را کامل توضیح ندادی.
نمی دانم نخستین‌بار یک‌دفعه به سرم زد اما دفعات بعد مانند بیماری خوره اینکار در جانم افتاد و هرچند وقت یک بار اینکار را میکردم.

 

 یعنی چه بیماری؟ چرا برای درمان اقدام نکردی؟
نمی‌توانستم جلو خودم را بگیرم و نمی دانستم پیش چه کسی بروم تا درمانم کند.

 

 از دختران سرقت هم می کردي؟  
نه.

 

  اگر دختری حرفت را قبول نمیکرد چه می کردی؟
سراغ نفر بعدی می‌رفتم. سه‌ یا چهاردختر سوار ماشینم نشدند.

 

  بعد از آزار دختران چه می کردی؟
بچه‌ها را تا دو، سه کوچه پایینتر می‌رساندم و بعد به سر کارم می‌رفتم.

 

 هر زمان که اینکار را انجام می‌دادی چه میزان زمان می برد؟
حدود ۲۰دقیقه تا نیم‌ساعت از وقتی که دختری را سوار میکردم تا وی را رها می کردم زمان می برد.

 

 آیا خودت یا اعضای خانواده‌ات در زمان کودکی یا هر زمان دیگری اتفاق مشابهی برایتان رخ داده هست؟
نه، هیچ‌وقت.

 

 چند خواهر و برادر داری؟
هفت‌بچه هستیم.

 

 چند سال هست ازدواج کرده‌اي؟
شش‌سال هست.

 

 آیا همسرت هم از این ماجرا خبر داشت؟
او تازه یکی، دو روز هست که ماجرا را می داند ودر اداره آگاهی فهمید چه شده هست.

 

 شغلت چیست؟
کارمند خدماتی یکی از نهادهای دولتی هستم و صبح‌ها که در مسیر رفتن به محل کارم بودم اینکار را انجام می‌دادم.

 

 کجا زندگی میکنی؟
اسلامشهر.

 

 محل کارت کجاست ودر کدام مسیرها طعمه‌هایت را گزینه می کردي؟
محل کارم در خیابان کارگرشمالی هست ودر همان منطقه، یوسف‌آباد و بزرگراه کردستان سراغ دختران مدرسه‌اي می‌رفتم.

 

 آخرین‌بار کی اینکار را انجام دادی؟
حدود دوهفته قبل. چهار روز هست در بازداشت آگاهی هستم.

 

 در مدت دوهفته آخر قبل از دستگیری چرا کاری انجام ندادی؟
توبه کرده بودم، چون از خودم خجالت می‌کشیدم.

 

 اگر دستگیر نمی‌شدي هنوز مقدور بود اینکار را ادامه بدهی؟
نمیدانم اما سعی‌ام را میکردم دیگر اینکار را تکرار نکنم.

 

 دراین مدت چندبار خودروات را عوض کردی، چرا؟
اول پراید داشتم بعد آنرا فروختم و پژو ۴۰۵ گرفتم و بعد ازآن هم پژو پرشیا.

 

  آیا چاقو هم داشتی؟ 
نه.

 

 اما دخترهایی که تو را شناسایی کرده‌اند، گفته‌اند با چاقو تهدیدشان کردی!
چاقو نداشتم. فقط می گفتم چاقو دارم تا بترسند. من هیچگاه چاقو همراه خود نمیبرم.

 

 پس چطور پیروز به عملی‌کردن نقشه‌هایت می‌شدي؟
دخترها وقتی می‌فهمیدند من چه کاری می خواهم بکنم اول سروصدا می کردند اما بعد ساکت می شدند.

 

 نخستین اتفاقی که بعد از دستگیری در مواجهه با این دختران برایت افتاد چه بود؟
پدر چند نفرشان من را کتک زدند. من هم از اینکار خود شرمنده‌ام.

 

 تو خودت یک دختر داری. چند سالش هست و اگر برای دختر خودت این اتفاق بیفتد چه میکنی؟
دخترم پنج‌ماهه هست. اگر این اتفاق برای او بیفتد کاری نمی توانم بکنم. غمگین می شوم و متهم رابه قانون واگذار می کنم.

 

 هم اکنون چه انتظاری از خانواده‌هاي شکات و دختران داری؟
میخواهم که مرا ببخشند و اگر می توانند به من کمک کنند.

لینک کوتاه : http://www.vidaks.ir/?p=1082

برچسب ها

ثبت دیدگاه